جدول جو
جدول جو

معنی محیط گردیدن - جستجوی لغت در جدول جو

محیط گردیدن
(شَ کَ دَ)
محیط گشتن. محیط شدن
لغت نامه دهخدا
محیط گردیدن
بنگرید به محیط شدن
تصویری از محیط گردیدن
تصویر محیط گردیدن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(شُ دَ)
مایل شدن. رغبت پیدا کردن. راغب شدن. گراییدن:
کجا مایل به هر دل گردد ابرویی که من دانم
که سر می پیچد از یوسف ترازویی که من دانم.
صائب (از آنندراج).
، خمیده شدن. کج شدن. انحناء یافتن. منحنی شدن. به یک سو خمیدن
لغت نامه دهخدا
(شِ کَ جُ تَ)
محو شدن. محو گشتن. زایل شدن. برطرف شدن. سترده شدن، نیست و نابود شدن: تا صفات سیئه محو گردد. (مجالس سعدی ص 18)
لغت نامه دهخدا
تصویری از مایل گردیدن
تصویر مایل گردیدن
رغبت پیدا کردن، راغب شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متحیر گردیدن
تصویر متحیر گردیدن
خیره گشتن هاژ ماندن مات شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مریض گردیدن
تصویر مریض گردیدن
مریض شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مسلط گردیدن
تصویر مسلط گردیدن
مسلط شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از محو گردیدن
تصویر محو گردیدن
ستردیدن نابود گشتن
فرهنگ لغت هوشیار